تولد یک سالگی
مهرسا و دوستاش
پارک ملت
امروز با مامانی و خاله ها رفتیم پارک ملت، از وقتی که میتونی کامل راه بری اولین باره که رفتیم پارک، خیلی ذوق داشتی و یک لحظه هم نمینشستی ...
مهرسا و مامان و بابا
مهرسا و سه قلوها
شب های امتحان
دختر گلم از پا قدم خوبت من همزمان با به دنیا اومدنت کارشناسی ارشد قبول شدم، ترم قبل که هنوز نوزاد بودی هر طور بود گذروندم، ولی این ترم خیلی سخت شده، فهمیده شدی و همش میخوای بهت توجه کنم، باهات بازی کنم، وقتی میخوام درس بخونم جزوه هامو میگیری و پخش و پلا میکنی، یا میای روشون میشینی شب که میخوابی، که الهی فدات بشم خیلی هم دیر و سخت میخوابی، من تازه باید بشینم به درس خوندن خلاصه که این وضعیت این روزهای منه ...